عکسهای دیدنی از مردی که به خواب همه انسانها رفته !!

تمامی‌این ماجراها از ژانویه سال 2006 در نیویورک آغاز شد؛ زمانی که بیمار یک روانپزشک ادعا کرد مردی را بارها در رویاهایش میبیند و با او صحبت می‌کند. این زن میگوید که حتی یک بار هم این فرد را در زندگی واقعی ملاقات نکرده است اما بارها او را درخواب دیده است.
پس از صحبت‌های این خانم، تصویر مرد ترسیم می‌شود و برروی میزکار روانپزشک باقی می‌ماند تا اینکه بیمار دیگری می‌آید و با دیدن این عکس ادعا می‌کند که این مرد را بارها در خواب دیده است.
با این اتفاقات روانپزشک تصویر این مرد را برای تعدادی از همکارانش ارسال می‌کند و پس از گذشت چند ماه، چهار بیمار دیگر هم می‌گویند که این مرد را بارها در خواب دیده‌اند!


از ژانویه سال 2006 تا کنون هزاران نفر از شهرهای مختلف از جمله لس آنجلس، پکن، بارسلون، پاریس، مسکو و تهران و... اعلام کرده‌اند که این مرد را دیده اند.
افراد اعلام کرده‌اند که این مرد درخواب با آنها پرواز می‌کند، پس از یک روز سخت کاری به آنها آرامش می‌دهد و حتی با آنها غذا می‌خورد.

اما واقعا چه چیزی باعث چنین اتفاقی می‌شود؟
تئوری‌های مختلفی مطرح شده است که شاید جالب‌ترین آنها تئوری‌ای باشد که میگوید: این مرد یک فرد واقعی است، کسی که مهارت‌های خاص روانی دارد و توانایی ورود به خواب افراد را دارا می‌باشد!

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

عکس : پولسازترين زنان سينماي ايران

ولسازترين زنان سينماي ايران
روزنامه «تهران امروز» در گزارشی نوشت:
عکس : پولسازترين زنان سينماي ايران

ستاره‌ها جذاب‌ترين پديده هنر سينما در سرتاسر جهان هستند نشان به آن نشان كه لوران بارت در مورد اودري هپبورن مقاله مي‌نويسد و همين چند روز پيش راجر ايبرت در نقد فيلم «سالت» بخش عمده‌اي را به تحسين ويژگي‌هاي ظاهري بازيگر نقش اصلي اين فيلم پرداخته بود. با اين اوصاف تكليف مخاطبان عامتر سينما كاملا روشن است كه اغلب براي ديدن چهره‌هاي محبوب خود به سينما مي‌روند.

كشور ايران هم با قواعد غريب خودش جزئي از اين دهكده كوچك جهاني است و سينمايش به اندازه خود ستاره‌هايي دارد كه براي مردم جذاب هستند و تنور سينماي ايران را گرم مي‌كنند. اما اينكه كدام ستاره محبوبتر است و كدام پولسازتر، هميشه بحث جذابي بوده و هست.

در يك نظر سنجي اينترنتي هديه تهراني با قاطعيت آرا (51,9 درصد كل آرا) به عنوان محبوبترين بازيگر زن ايراني انتخاب شده است. در حالي كه مهناز افشار با 24,4 درصد آرا در رتبه دوم قرار دارد و الناز شاكردوست با 10.2 درصد آرا در رتبه سوم ايستاده است.

اين نظر سنجي توسط سايت روزنامه باني فيلم صورت گرفته است. نتيجه اين نظر سنجي نشان از آن دارد كه هديه تهراني به‌رغم كم كاري‌اش و به‌رغم اينكه در پنج سال اخير مشغول به هر كاري بوده جز حضور در يك فيلم تجاري و به‌رغم اينكه از رحيم‌مشايي و وام دولتي براي برپايي نمايشگاه عكس كمك مي‌گيرد، همچنان محبوب است. اين هم رخ ديگري از جادوي سينماست.

هديه تهراني «هفت دقيقه تا پاييز» را بر پرده سينماها دارد كه در اواخر زمان اكران خود به سر مي‌برد و چيزي نزديك به 450 ميليون تومان فروخته است كه با توجه به لحن تراژيك آن فروش نسبتا خوبي است. هديه تهراني در حال حاضر در انزوا به سر مي‌برد و چندي پيش هم به واسطه عدم‌حضور در مراسم فرش قرمز فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» درگير حواشي شده بود. تهراني با فيلم «سلطان» ساخته مسعود كيميايي وارد عالم سينما شد و در همان اولين فيلمش نقش شخصيت اول زن فيلم را بازي كرد و اين‌گونه قدم اول را بسيار محكم برداشت.

نكته جالبي كه در اين نظر سنجي وجود دارد حضور نيكي كريمي در رتبه چهارم است. كريمي كه روزگاري رقيبي سرسختي براي تهراني محسوب مي‌شد امروز با 7.6 درصد آرا در رتبه چهار ايستاده تا هديه تهراني با بيش از 15 سال حضور در سطح اول سينماي ايران همچنان بانوي اول سينماي ايران باشد. رتبه پنجم اين فهرست به مهتاب كرامتي تعلق دارد كه تصور مي‌رفت موقعيت بهتري در جدول ستاره‌ها داشته باشد. كرامتي با 5.6 درصد آرا در رتبه پنجم ايستاده.

نكته جالب ديگري كه در اين نظر سنجي وجود دارد به ليلا اوتادي مربوط مي‌شود كه پيش تر گفته بود گران ترين بازيگر زن ايران است ولي در ميان پنج ستاره محبوب سينماي ايران جايگاهي ندارد.

چندي پيش همين سايت نظرسنجي مشابهي را در مورد بازيگران مرد انجام داده بود و در آن در كمال تعجب شهاب حسيني به عنوان محبوبترين بازيگر مرد ايراني بالاتر از ستاره‌هاي ديگر ايستاده بود. شهاب حسيني با كسب 44 درصد آرا در رتبه اول، محمدرضا گلزار با 28 درصد آرا نفر دوم، امين حيايي با 3, 11 درصد آرا سوم، بهرام رادان با كسب 5, 10 درصد از آرا رتبه چهارم و محمدرضا فروتن نيز با 9.5 درصد آرا در رده پنجم مردان محبوب سينماي ايران قرار گرفته بودند.

اين گونه نظر سنجي‌ها را شايد نتوان به عنوان معيار دقيقي براي ميزان محبوبيت ستاره‌ها در نظر گرفت، اما تا حدودي جايگاه ستاره‌ها و محبوبيتشان را تصوير مي‌كند.

گفت وگو با اسدالله عسگراولادي :به ميلياردر بودنم افتخارمي‌کنم

به ميلياردر بودنم افتخارمي‌کنم/ چه کسي مي‌گويد ثروت داشتن کراهت دارد؟/ امپراتور منم ، برادرم کار اقتصادی نمی کند

چه کسي مي‌گويد ثروت داشتن کراهت دارد؟/ امپراتور منم ، برادرم کار اقتصادی نمی کند


البته من هم سلطان ميلياردرهاي ايران نيستم. من درحد خودم کار اقتصادي مي‌کنم و بارها گفته‌ام که کاسب جزء هستم. ازمن بزرگ‌تر زياد هستند و دارايي من در مقابل خيلي‌ها مثل ارزن در برابر يک تپه است...بچه کف بازار هستم و از سال 1314 که به دنيا آمدم به ياد ندارم که از کسي کمک گرفته باشم. از سال 1336 که شرکت حساس را داير کردم تا حالا کار صادرات کرده‌ام.

عصرایران- نام اسدالله عسگراولادي اين روزها خيلي سرزبان‌هاست. انتشار فهرست ميلياردرهاي ايراني باور برخي نام‌ها را دشوار کرد اما هيچ‌کس نبود که درمورد دارايي‌هاي حاج اسدالله عسگراولادي شک به دل خود راه دهد.
عسگراولادي که سابقه‌اي طولاني درعضويت در اتاق بازرگاني تهران دارد، برخلاف برخي دوستانش از اين که ميلياردر خطابش کنند،نه ناراحت مي‌شود و نه تکذيب مي‌کند.

در مورد اسدالله عسگراولادي داستان‌هاي زيادي شنيده‌ايم. مردي که مي‌گويند پولش از پارو بالا ميرود. مردي که سلطان خشکبار است. مردي که ثروت رويايي دارد و از اين دست داستان‌ها که براي شما زياد مي‌گويند. اين اسدالله عسگراولادي ميلياردر کيست؟

من متولد 1314 درتهران هستم. برادرحاج‌حبيب‌الله که او يکي از مشاهير عرصه سياست است و من از مشاهير عرصه اقتصاد. او عضو حزب مؤتلفه اسلامي‌است و من عضو اتاق بازرگاني تهران.

او همه فعاليت‌هايش را در سياست متمرکز کرده و من در اقتصاد. بيش از 55 سال است که کار بازرگاني و تجارت مي‌کنم. آدم اين روزها نيستم که کارم حساب و کتاب نداشته باشد. قديمي‌هم فکر نمي‌کنم که فکرکنيد توي دفترش چرتکه دارد و هنوز با مرکب نامه مي‌نويسد. خودم را هميشه به‌روز نگه مي‌دارم و هرگز از تحولات جهاني عقب نمي‌مانم. پول هم دارم. دارايي هم دارم. ميلياردر هم هستم. حواسم به اخبار است و هرچه را که بتوانم مي‌شنوم و مي‌خوانم. خلاصه چيزي از شماها کم ندارم.

نمي‌دانم شما چند سال داريداما همين قدر بدانيد که نخستين شرکت من متولد 1336 است. اولين شركت تجاري‌ من که هنوز «شركت صادراتي حساس» نام دارد را در سال 1336 تاسيس كردم . اين پيرمرد از ابتدا تاکنون كارش صادرات محصولات كشاورزي و خشكبار بوده است. با اين پيرمرد کشمش صادر کرده‌ام، پسته به خارجي‌ها فروخته‌ام، زيره به اروپا وآسيا وآمريکا برده‌ام وبراي کشورم ارزآفريني کرده‌ام.

افتخارم اين است که هرگز چيزي وارد نکرده‌ام و در تمام سال‌هاي گذشته صادر کننده باقي مانده‌ام. يکي ازهمين روزنامه‌ها به من لقب «حاجي ترانسفر» داده که اين لقب به خاطر توجه ويژه من به صادرات به من داده شده اما من از آنها خواستم ديگر ازاين لقب استفاده نکنند. گفتم من حاج اسدالله عسگراولادي هستم و هيچ اسم ديگري را دوست ندارم. من اهل تهران هستم وبه قول بعضي‌ها بچه کف بازارم. کودکي‌هاي من در چهارراه سيروس و در كوچه‌اي حمام گلشن گذشته است.
بچه کف بازار هستم و از سال 1314 که به دنيا آمدم به ياد ندارم که از کسي کمک گرفته باشم. از سال 1336 که شرکت حساس را داير کردم تا حالا کار صادرات کرده‌ام.

پيش از انقلاب برخي سرمايه‌داران وجود داشتند که به دليل نزديکي به دربار به ثروت وسرمايه رسيدند. شما را هم متهم مي‌کنند که به دليل فعاليت‌هاي سياسي ونزديکي به حاکميت ثروتمند شده‌ايد.

کسي که ازسال 1336 دارد کار اقتصادي مي‌کند وکارش تا حال ادامه پيدا کرده نمي‌تواند آدم بي لياقتي باشد. حتما استعداد اينکار را داشته و حتما تلاش زيادي کرده بنابراين شما به اين آدم نبايد لقب رانت‌خوار بدهي وبخواهي گذشته‌اش را و تلاش‌هايش را زير سوال ببري.

من چنين جسارتي نکردم حاج آقا.

شمارا نمي‌گويم. اتفاقا سوال خوبي پرسيدي. من سابقه کار سياسي دارم. زياد هم دارم اما شما يک نمونه پيدا نمي‌کنيد که از اين سابقه سوء‌استفاده شده باشد. من از بانک‌ها وام نمي‌گيرم. صادرکننده‌ام تا واردکننده و در تمام 30 سال گذشته حتي يک پست دولتي نداشته‌ام. من فکر و دغدغه سياسي دارم اما کار سياسي نمي‌کنم و مهم‌تر اينکه هرگز از رابطه‌هاي سياسي‌ام استفاده و سوء‌استفاده نمي‌کنم.

برادرم حاج‌حبيب‌الله عسگراولادي سياسي است اما من هميشه از ورود به سياست بدم مي‌آمد. پيش از انقلاب خيلي بيشتر کار سياسي مي‌کردم اما بعد ازانقلاب کلا اين کار را رها کردم. در تمام سال‌هاي گذشته هيچ پست و سمت دولتي نداشته‌ام به جز اين که مدت کوتاهي مشاور شهيد رجايي بودم و البته از ابتداي انقلاب هم در اتاق بازرگاني حضور دارم. مي‌دانيد که اتاق بازرگاني يک تشکل است و نه يک شرکت سهامي‌که کار اقتصادي بکند.

خلاصه مي‌خواهم اين را بگويم که با همه بزرگان عرصه سياست رفاقت دارم اما نه آنها را وارد کار خودم مي‌کنم نه اجازه مي‌دهم آنها وارد کار من شوند. اتفاقا در اتاق بازرگاني هميشه التماس دعاي ما اين است که سياست به اقتصاد مجال نفس کشيدن بدهد.

شما و برادرتان حاج حبيب‌الله دو روي متفاوت هستيد. چطور شد که توليد ثروت براي شما ارزش شناخته شد اما براي ايشان نه.

فرق ما اين است که او به سياست علاقه دارد ومن به تجارت. موضوع ارزش هم نيست که بگوييد برادرم براي توليد ثروت ارزش قائل نيست. ايشان هم براي توليد ثروت اعتبار قائل است اما اولويتش کارسياسي است. البته برادرم کار اقتصادي نمي‌کند و به اشتباه مي‌گويند او امپراتوراست. امپراتور من هستم و برادرم کار اقتصادي نمي‌کند.

اما شايع است که ايشان هم کار تجاري مي‌کند.

شايع است و من هم شنيده‌ام اما برادرم کار اقتصادي نمي‌کند. اين حرف‌ها را اول انقلاب همين چپ‌ها مطرح کردند و شايعه‌سازي کردند. برادرم نزديکي‌هاي انقلاب شرکتي داشت که در زمينه کارهاي کشاورزي فعاليت مي‌کرد اما بعد از انقلاب هيچ شرکتي ندارد و اصولا فرصت کار اقتصادي ندارد.

چطورشد که شما وارد کار تجارت شديد؟

علاقه‌اش در من وجود داشت و زمينه هم داشتم. مثلا از اين که آزاد هستم و خودم را محدود به کار دولتي و کارمندي نکرده‌ام فوق‌العاده خوشحالم. از بچگي هم هيچ‌گاه آرزو نداشتم که وارد دولت بشوم و حقوق‌بگير دست و پا بسته باشم. به همه توصيه مي‌کنم آرزوي کارمندي دولت را از ذهن خود بيرون کنند. چون هم دولت کارهايش محدود است و هم اينکه دارد خودش را کوچک مي‌کند. يعني چه جوان کار وتوليد را تعطيل کند و برود کارمند دولت شود؟ من اين کار را نکردم و فکر مي‌کنم ضرر نکرده‌ام. ازاين که نانم به فکر و تلاش خودم وابسته است خوشحالم و از اين که آزادم خيلي خوشحال‌تر هستم.

آقاي عسگراولادي نام شما در فهرست ميلياردرهاي ايراني منتشر شده است... .

همين شماها هستيد که اين حاشيه‌ها را به وجود مي‌آوريد. ما که نمي‌گوييم بنويسد صبح بيدار مي‌شويم مي‌بينيم نام ما را به عنوان ميلياردر گذاشته‌ايد توي روزنامه‌ها.

خود همين موضوع هم بحث است. مگرشما واقعا ميلياردر نيستيد؟

ببينيد اين بحث ميلياردر بودن هميشه در کشور ما به عنوان يک نقطه ضعف مطرح شده درحالي که در کشورهاي ديگر اين طوري نيست و طرف به اين که ميلياردر باشد افتخار مي‌کند. من به اين که ميلياردر هستم افتخار مي‌کنم به اين دليل که ذره‌اي از دارايي‌هايم را با رانت وکار خلاف به دست نياورده‌ام. حتي از گرفتن وام بانکي هم پرهيز مي‌کنم وگفتم که حتي کار واردات هم نمي‌کنم. نه اين که کار واردات را بد بدانم . نه بد نمي‌دانم اما من با خودم عهد کرده‌ام کار صادرات بکنم.

وقتي مي‌گويند حاج اسدالله عسگراولادي همان که صادرکننده نمونه است خوشحال مي‌شوم و احساس غرور مي‌کنم. اين که بدنيست و من فکر نمي‌کنم آدم‌هاي منصف ازاين که آدمي‌ مثل من کالاهاي کشورش را به ديگر کشورها صادر کند ناراحت شوند يا بدشان بيايد.

اين که مي‌بينيد بعضي‌ها در مورد ما افسانه‌سرايي مي‌کنند ناشي از کارهاي سياسي است و واقعيت ندارد. درمورد برادرم مي‌گويند او سلطان است و پدر بازار را درآورده و از سلاطين بازار است و هزاران ميليارد ثروت دارد و از اين حرف‌ها ولي مي‌بينم من را با او اشتباه گرفته‌اند.

البته من هم سلطان ميلياردرهاي ايران نيستم. من درحد خودم کار اقتصادي مي‌کنم و بارها گفته‌ام که کاسب جزء هستم. ازمن بزرگ‌تر زياد هستند و دارايي من در مقابل خيلي‌ها مثل ارزن در برابر يک تپه است. زمينه افسانه‌سرايي در مورد دارايي‌هاي افراد را سياسيون به وجود
مي‌آورند. البته اين حرف‌ها مهم نيست و اهميت ندارد که چه مي‌گويند اما گفتن اين حرف‌ها از روي دشمني خوب نيست اما اگر به عنوان پيروزي بگويند مثل مدالي مي‌ماند که به قهرمانان مي‌دهند.

چه کسي گفته توليد ثروت بد است؟چه کسي مي‌گويد ثروت داشتن کراهت دارد؟ همه مي‌گويند مراقب باشيد پولي که به دست مي‌آوريد از راه نادرست نباشد وگرنه همه بزرگان توصيه مي‌کنند که کار کنيد و ثروت مشروع به دست آوريد. در اسلام هم توصيه شده و بزرگان هم توصيه مي‌کنند.

من به ميلياردر بودن خودم افتخار مي‌کنم اما آنها که از روي بدجنسي به برخي آدم‌هاي ديگر لقب مي‌دهند بايد خجالت بکشند.

دروغ بزرگ داماد سر سفره عقد به عروس 27 سال

دروغ بزرگ داماد سر سفره عقد
عروس جوان تحصيلكرده شب عقد، وقتي پي برد همسرش راننده مسافربر است با داماد به مشاجره پرداخت و محل برگزاري جشن را ترك كرد. همزمان با قهر نوعروس، اعضاي دو خانواده به كتك‌كاري پرداخته و جشن به نزاع دسته‌جمعي مبدل شد. روز بعد نيز عروس، همراه پدرش به مجتمع قضايي خانواده ونك رفت و ضمن شكايت به اتهام فريب در ازدواج، خواستار دريافت مهريه 800 سكه طلا شد.

به گزارش ایران، مژگان- عروس 27 ساله- در شكايتش به قاضي «محسن خدايي» رئيس شعبه 264 دادگاه گفت: چندماه قبل به طور اتفاقي در يكي از بوستان‌هاي شمال شهر با پيمان آشنا شدم كه خود را مدير يك شركت تجاري با درآمد و امكانات زندگي مناسب معرفي‌كرد. مدتي پس از آشنايي هم پيشنهاد ازدواج داد و گفت مي‌تواند شرايط زندگي در فرانسه را نيز فراهم كند. بدين‌ترتيب او همراه خانواده‌اش به خواستگاري‌ام آمد كه ما نيز بدون تحقيق و بررسي كامل و فقط تحت تأثير حرف‌هاي فريبنده پيمان به او پاسخ مثبت داديم. بنابراين با مهريه 800 سكه طلا پاي سفره عقد نشستيم. غافل از اين كه شوهر فريبكارم راننده مسافر‌بر بوده نه مدير شركت!وي افزود: شب گذشته پدرم براي من كه تنها دخترش هستم، جشن باشكوهي در يكي از باغ‌هاي شمال شهر تدارك ديده بود. اما پس از جاري شدن صيغه عقد، هنگامي كه پيمان براي خوشامدگويي به ميهمانان اتاق عقد را ترك كرده بود زن ميانسالي به طرفم آمد و گفت: «من يكي از آشنايان نامزد سابق پيمان هستم. او به عنوان مدير يك شركت دختر بيچاره را عقد كرد اما پس از چندماه رازش فاش شد و همه فهميدند راننده مسافربر است كه نامزدي‌شان به هم خورد. حالا هم انگار شما را فريب داده و من به خاطر خدا و وجدانم مجبور شدم شما را از اين حقيقت باخبر كنم!

نوعروس دل‌شكسته با چشمان اشكبار ادامه داد: با شنيدن اين حرف شوكه شدم و با عصبانيت از پيمان توضيح خواستم. اما او حرفي براي گفتن نداشت در نتيجه بين ما مشاجره لفظي درگرفت كه در اوج ناراحتي جشن را ترك كردم. اعضاي خانواده‌ام نيز به محض اطلاع از موضوع با داماد و خانواده‌اش به جر و بحث پرداختند اما افسوس كه آبروي خانوداگي‌مان در شب جشن عقد به باد رفت و...

از سوي ديگر پيمان كه در جلسه بعدي دادگاه حضور يافته بود با تأييد حرف‌هاي همسرش به قاضي گفت: آقاي قاضي درست است كه شغلم رانندگي است اما باور كنيد همسرم را دوست دارم و به هيچ عنوان حاضر به طلاقش نيستم. من به خاطر اين كه بتوانم با او ازدواج كنم با طرح نقشه و پوشيدن لباس‌هاي شيك و هداياي گران‌قيمت خودم را مديرعامل يك شركت تجاري معرفي كردم. تا اين كه مژگان را به عقد خود درآوردم. حالا هم از همسرم مي خواهم مرا ببخشد و به خانه‌اي كه برايش اجاره كرده‌ام بازگردد تا زندگي مشترك‌مان را در صفا و صميميت آغاز كنيم و...قاضي دادگاه با شنيدن اظهارات داماد، از همسر وي خواست در صورت امكان به زندگي با شوهرش ادامه دهد اما نوعروس فقط خواستار جدايي و دريافت مهريه و مجازات شوهر فريبكارش بود.

بدين ترتيب قاضي محكمه پس از شنيدن اظهارات دو طرف، ادامه رسيدگي به پرونده را به جلسه ديگر و اعلام نتايج تحقيقات و بررسي‌ها موكول كرد.

انتشار لیست میلیاردرهای ایران باعث شد دوست و دشمنم را بشناسم

گفت‌وگو با فاطمه مقيمي/ رییس شورای بانوان بازرگان اتاق تهران

 چندي پيش در سايت‌هاي خبري فهرستي از ميلياردرهاي ايراني منتشر شد؛ فهرستي كه سي ثروتمند ايراني را به همه معرفي مي‌كرد. در اين فهرست سي نفره تنها نام يك زن به چشم مي‌خورد؛ سيده فاطمه مقيمي52 ساله.

او در اين فهرست با يك رتبه پائين‌تر از اسدالله عسگر اولادي هشتمين ميلياردر ايراني و ثروتمندترين زن ايران معرفي شده بود.

 او رئيس يك شركت حمل‌ونقل بين‌المللي و رئيس شوراي بانوان بازرگان، اتاق بازرگاني تهران است. سمت‌هاي ديگري هم دارد و چند سالي هم در انجمن زنان مدير كار آفرين فعال بوده است. اما بيش از همه اين سمت‌هايش خود را يك كار آفرين مي‌داند.

 او از تبعات اعلام ميلياردر اعلام شدنش سخن مي‌گويد و از تماس‌هايي كه بعد از انتشار اين فهرست با او گرفته شده تا برخي از دوستانش كه بعد از اعلام اين خبر براي هميشه ارتباط شان را با او قطع كرده‌اند:


***

خانم مقيمي بالا خره جزو 10 ميليونر ايراني بوديد يا 10 ميلياردر ايراني؟ خبرهاي ضد و نقيضي در اين باره منتشر شده است؟

من فكر مي‌كنم ميليون عدد پائيني است و ديگر بيشتر اقشار جامعه يك ميليون تومان را دارند و بنابراين همه ميليونرند. اما درباره ميلياردر بودن، با توجه به اينكه هر كدام مان بيست سي سال است كار مي‌كنيم و حداقل يك آپارتمان صد و پنجاه متري وسط شهر داريم كه ارزش آن بر اساس محاسبات بازار حدود يك ميليارد هست. پس همه مان در اين رده ميلياردر هستيم.اما آن فهرستي كه منتشر شد بحث ديگري بود كه به ميان آورده شد.

چه بحثي؟

فكر مي‌كنم هدف از انتشار اين فهرست آن بود كه مي‌خواستند قبح اينكه افراد ميلياردر بودن‌شان را پنهان مي‌كنند، بشكنند.

يعني شما ثروتمند بودن‌تان را پنهان نمي‌كنيد و براي همين است كه در اين فهرست قرار گرفته‌ايد؟

خير- همه كساني كه در اين فهرست قرار گرفته‌اند فارغ از هر چيزي اعضاي هيات نمايندگان اتاق بازرگاني هستند. يعني هر 30 نفر عضو اتاق اند و حتي يك نفر هم خارج از اين اعضا در اين فهرست معرفي نشدند.

به هر حال ملاكي براي انتخاب شما وجود داشته است و گرنه عضويت شما در اتاق بازرگاني به تنهايي كه نمي‌تواند ملاك انتخاب‌ تان به عنوان ثروتمندترين زن ايران قرار گرفته باشد؟

اين موضوع و ارائه اين فهرست كلا دوجنبه داشت اينكه از يك طرف خواسته بودند با انتشار آن افراد را خراب كنند. در قسمت ابتداي اين فهرست از ثروتمندان بدگويي كرده بودند و بعد اضافه كرده بودند چون اين افراد ماليات پرداخت مي‌كنند و بر اساس ميزان مالياتي پرداختي‌شان طبقه بندي شده‌اند.

يعني پرداخت ماليات ملاك ميلياردر بودن افراد شمرده شده بود؟

نه من گفتم از پرداخت ماليات در اين فهرست به عنوان يك گزينه مثبت حرف زده و گفته‌اند آدم‌هايي به اين شرح ماليات هم مي‌پردازند يعني از دوبعد مثبت و منفي فهرستي را تنظيم و اعلام كرده‌اند.

آن طور كه من اين فهرست را ديدم در كل نگاه منفي در آن وجود نداشت و فقط سي نفر از ميلياردرهاي ايراني را معرفي كرده بود. چرا فكر مي‌كنيد با انتشار آن خواسته بودند افرادي را خراب كنند ؟ شما از اينكه در اين فهرست به عنوان يكي از ثروتمندان ايران معرفي شده‌ايد حس خوبي نداريد؟

نه منفي نبود. آن فهرست نگاه جامعه را به نوعي انعكاس داده بود و اينكه جامعه به ثروتمندان ديد خوبي ندارد. اما من اصلا فكر نمي‌كنم پديده ثروتمند يا ميلياردر بودن منفي است. اما خيلي‌ها همان بخش ابتدايي اين فهرست و توضيحي كه درباره منش ثروتمندان داده بود را گرفتند و برداشت منفي كردند.

مگر ثروتمندان چه منشي دارند؟ آيا آنطور كه فيلم‌ها نشان مي‌دهند واقعا پولدارها آدم‌هاي بدجنس و فقرا آدم‌هاي مهرباني هستند؟

صرف ثروتمند يا فقير بودن افراد هيچ‌چيزي را درباره‌شان نشان نمي‌دهد. هيچ وقت نمي‌توان گفت كه حتما فقرا آدم‌هاي مهربان و پولدارها انسان‌هاي خبيثي‌اند. اينها كليشه و كاملا اشتباهند. ثروت هم فقط يك فاكتور است، چه بسا كه آن آدم ثروتمند آنقدر خوب بوده كه خدا به كار و زندگي‌اش بركت داده است. من اصلا فكر نمي‌كنم كه انسان‌ها بايد ثروتشان را پنهان كنند. نمي‌دانم چرا در جامعه ما اين پديده آنقدر رواج يافته كه به هركس كه مي‌رسي از نداري مي‌نالد.مثلا وقتي از كسي پانصد تومان قرض مي‌خواهي محال است نگويد كاش زودتر گفته بودي تا چند ساعت قبل داشتم اما حالا ندارم.يعني همه انگار از واقعيت فرار مي‌كنيم. كسي كه كار مي‌كند و مالياتش را مي‌پردازد و درآمد خوبي دارد چرا بايد درآمد و ثروتش را انكار كند. اصلا پولدار بودن در دين اسلام هم تقبيح نشده است مگر تعدادي از امامان ما پولدار نبودند و كار اقتصادي نمي‌كردند.

پس با توجه به اين صحبت‌هايي كه مطرح كرديد اين فهرست را حقيقي مي‌دانيد؟چون ابتداي بحث نسبت به صحت آن ابراز ترديد كرديد و گفتيد دقيقا ملاك انتخاب افراد را نمي‌دانيد؟ پس با توجه به اين صحبتها و اينكه تنها زن اين فهرست سي نفره بوديد مي‌پذيريد كه ثروتمندترين زن ايراني هستيد؟

نه من اين فهرست را واقعي نمي‌دانم.

پس هشتمين ميلياردر ايراني شما نيستيد؟و ثروتمندترين زن ايران؟

خير من هشتمين ميلياردر ايران نيستم و اساسا فهرست را هم واقعي نمي‌دانم بجز من هم خيلي از دوستاني كه در اين فهرست هستند اصلا در رده ميلياردر به آن معنا مطرح نيستند. بيشتر اين افراد آدم‌هاي مدير، مدبر و زحمتكشي هستند اما به نظرم در حق‌شان كم لطفي شده است. آنها به غلط به عنوان ميلياردر معرفي شده‌اند و زندگي‌شان تحت تاثير اين فهرست غير واقعي قرار گرفته است.

شما هم همين طور بوديد يعني پس از اعلام اين فهرست زندگي‌تان تحت تاثير قرار گرفت؟

بله. همين الان اگر ايميلم را به شما نشان دهم پر است از در خواست وام و كمك مالي. تعدادي از ايميل‌هايي كه برايم آمده است را نگه داشته‌ام، تلفن‌ها را كه نتوانستم ضبط كنم.

چه كساني و از چه قشرهايي از شما درخواست كمك كردند؟

كساني كه قصد ازدواج داشته تا افرادي كه قصد راه‌اندازي كسب و كار داشتند در اين مدت با من تماس گرفتند. يعني هر كس كه به هر دليلي به پول احتياج داشت در اين مدت با من تماس گرفت.

شما چه جوابي به آنها مي‌داديد؟

من تقريبا پاسخ همه را دادم يعني هيچ تماسي را نافرجام نگذاشتم حتي وقتي به دفترم زنگ زدند در اوج كار سعي كردم پاسخگويشان باشم.

به آنها كمك مالي هم كرديد؟

خير.

پس چه پاسخي به آنها داديد؟

به من مي‌گفتند چون خيلي ميلياردر هستيد به ما كمك كنيد و من جواب مي‌دادم من ميلياردر نيستم. ولي اگر فكر مي‌كنيد در جايگاهي كه هستم مي‌توانم كمك كنم در خدمتم. بارها در اين مدت براي افراد مختلف توضيح دادم كه اگر فكر مي‌كنيد من صدها ميليارد تومان پول دارم اشتباه مي‌كنيد من نمي‌توانم چك‌هايتان را پاس كنم.

يعني مردم براي پاس كردن چك‌هاي برگشتي‌شان هم با شما تماس مي‌گرفتند؟

بله و من پاسخ مي‌دادم چنين توانايي ندارم.ولي راهنمايي‌شان مي‌كردم مثلا به كسي كه قصد راه انداختن كاري جديد را داشت گفتم حاضرم مشاوره بدهم و كمكت كنم و اين كار را هم كردم. حتي يك بار پزشكي برايم ايميل فرستاد و از من خواست كه براي تحقيقات پزشكي كه قصد دارد دور دنيا انجام دهد كمكش كنم.

كمكش نكرديد؟ چون همان‌طور كه مي‌دانيد در همه جاي دنيا افراد ثروتمند در كارهاي عام‌المنفعه شركت دارند و حتي در مواردي اين گونه كه براي همه مردم منافع مشترك به دنبال دارد سرمايه‌گذاري مي‌كنند اما اين موضوع در ايران چندان عرف نيست؟

به هيچ عنوان با اين كمك‌ها مخالف نيستم و مطمئن باشيد اگر چنين ثروتي داشتم حتما كمك مي‌كردم و همين الان هم در سطح خودم چنين فعاليت‌هايي انجام مي‌دهم.

چه فعاليت‌هايي؟

من به عنوان يك ايراني مسلمان مثل خيلي‌هاي ديگر عادت كمك به ديگران را دارم و اگر توانايي مالي‌ام افرايش يابد قطعا اين كمك‌ها را نيز افزايش خواهم داد و هيچ بحثي در آن ندارم اما به همه كساني كه تماس مي‌گرفتند هم مي‌گفتم كه من آن سوپر ميلياردري كه فكر مي‌كنيد نيستم.

مي دانيد اين فهرست سي نفره از سوي چه نهاد يا سازماني تنظيم و انتشار داده شد؟

نه اصلا هم پيگيرش نشدم. چون كلا نگاه مثبت به موضوعات دارم فكر كردم حتما نيت تنظيم‌كننده آن خير بوده است.شايد نتيجه‌اش هم همين بود كه الان با شما صحبت مي‌كنم و اين موضوع را به همه مي‌گويم يا به چند نفر با حرف‌هايم توانستم كمك كنم.

درباره فهرست و چگونگي صحت و سقم آن هم براي كساني كه زنگ مي‌زدند توضيح داديد؟

بله وقتي مي‌پرسيدند توضيح مي‌دادم. مثلا يكي از من مي‌خواست در معامله تجاري شريك مالي‌اش شوم.حتي يك نفر از من خواست شرايط تحصيل‌اش در كانادا را فراهم كنم يعني كارهاي اقامتش را انجام دهم تا او هم بعدا در ازاي اي